نفس مامان

روزهای انتظار

تیک تیک ثانیه ها در گوش دقایق میخوانند و .... دقایق برای ساعتها نجوا میکنند و.... ساعتها ،روزها را به بازی میگیرند و... روزها ،ماه ها را و... وماهها..... سالها را و اینچنین میشود که ایام میگذرد و من و بابایی نیز اینچنین روزهای تنهایی و بی قراری از بی تو بودنمان را میگذراندیم؛ تا اینکه خداوند تو را به ما هدیه داد.تو که هر روز در درون من رشد میکنی و قلب زیبایت پا به پای قلب من میتپد و تمامی لحضات ما را به خود اختصاص دادی واما اکنون من میخواهم با هزار روایت بی الفبا حضور تو را در زندگی شیرینمان ترسیم کنم
24 دی 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نفس مامان می باشد