نفس مامان

عزیز دلم

عزیز دلم ،قشنگ ترینم

 

مدتی است که میخواهم برایت بنویسم ،برای تو که الان عاشقانه دوستت دارم و لحظه ای از فکرم بیرون نمیروی،برای تو که بی صبرانه منتظر دیدنت هستم .فرزند عزیزم ؛امروز موفق به این کار شدم و خدا را شاکرم و امیدوارم بتوانم تمامی لحظات شیرینی را که تو برایم با آمدنت خلق کردی را به رشته تحریر درآورم.

عزیز دل مامان ؛امروز سه شنبه نوزدهم دیماه 1391 هست و تو فقط 11هفته و 3 روز است که درون من هستی و زندگی خود را آغاز نمودی .عزیزم ،فرزندم برایت بهترین زندگیها را از خداوند خواهانم

اولین ماه رمضان

پسر عزیزم امروز چهارشنبه 19 تیرماه و اولین روز ماه مبارک رمضان است.یه جورایی دلم گرفته.امسال اولین سالی است که روز اول ماه روزه نیستم.دلم میخواست حداقل افطار بابایی پیشم بود که اونم نشد. پسرم تا دیدارت 4 روز باقیست.خیلی دوست دارم
20 تير 1392

37 هفتگیییییییییییییییییییییی

پسر عزیزم؛امروز پنجشنبه 6تیر ماه 1392 هست و امروز وارد 37 هفتگی شدی. خدای مهربان رو بارها و بارها سپاسگذارم که با وجود تمام سختی ها و مشکلاتی که در این مدت داشتم ؛تا به امروز یار و پناهم بوده و توانستم این مسیر پر مشقت را سپری کنم.   عزیزکم من و بابایی تقریبا تمام کارها مون رو انجام دادیم و هر روز برای درآغوش گرفتنت روزشماری میکنیم.هفته پیش پنجشنبه همزمان با تولد حضرت علی اکبر به مناسبت جشن سیسمونیه پسر عزیزم 27 نفر مهمون داشتم و خدا قسمت کرد به صورت کاملا اتفاقی برای این مناسبت مولودی برپا کردیم.پسرم مولودی بسیار زیبا و خوبی بود و برای همه مهمونها یه سورپرایز جالب بود البته یه پیش تولد هم برای شما گرفتن که من تمام مدت نتونستم اشک...
6 تير 1392

خاطرات گذشته2

عزیزکم ،امروز که برایت مینویسیم 35 هفته و 1 روز است که تو درون منی و من هر ثانیه شدیدتر از ثانیهای قبل به تو وابسته میشوم.این روزها با لگدها و تکونهایت بسیار دلگرمم میکنی و با وجود اینکه بی تاب در آغوش کشیدنت هستم احساس میکنم با به دنیا آمدنت همیشه دلتنگ این لحظات میشوم.لحظه هایی که تو درون من دست و پا میزنی و من مدتها به حرکات تو که از روی شکمم پیداست خیره میشوم. پسر عزیزم خدا رو هزاران هزار بار شاکرم که تو این مسیر سخت تنها یار و یاورم بود و همیشه تکیه گاهم بود.حتی یادآوری روزهای گذشته برایم آنقدر سخت است که وقتی فکرشو میکنم فقط میتوانم خدا را به خاطر اینهمه صبر سپاس گویم وبس...  وقتی یاد سوم بهمن 1391 میافتم تمام بدنم ناخداگاه سست ...
24 خرداد 1392

لباس ورزشی

پسر عزیزم؛این لباس ورزشی رو پدرت بعد از اولین سونوی  تعیین جنسیت برات از میدون منیریه خرید.هیچ وقت خوشحالی اونشب پدرت رو فراموش نمیکنم و امیدوارم تو هم همواره قدردان محبتهاش باشی http://upload.tehran98.com/img1/krol2xktqftlo056bo8k.jpg   اینم مامان برات آورده:  http://upload.tehran98.com/img1/ibwighvuzt3k988xxjh.jpg ...
24 ارديبهشت 1392

لباسهای نوزادی

اینم یه سری نوزادی:  http://upload.tehran98.com/img1/snt3lwsndmegz6pvj9.jpg   http://upload.tehran98.com/img1/5nt9e3r614oqgne62.jpg   http://upload.tehran98.com/img1/0j9xb5z1zdomuscz5.jpg   http://upload.tehran98.com/img1/tszbthffrj6zuo4xdt8t.jpg   http://upload.tehran98.com/img1/pu4bp77cb20knoybws8.jpg   http://upload.tehran98.com/img1/5kfgvgctl2k6v0j7njxh.jpg ...
24 ارديبهشت 1392

لباسهای پسرم2

http://upload.tehran98.com/img1/p9s7ty25scav35xi4byz.jpg   http://upload.tehran98.com/img1/x7i5h6bt8pjip2sebgic.jpg   http://upload.tehran98.com/img1/o8mwzvoladaasmwup2ea.jpg   http://upload.tehran98.com/img1/vbme8z0m60f18r5pvto7.jpg    http://upload.tehran98.com/img1/v44y4laghg06u7ra3q.jpg   http://upload.tehran98.com/img1/t1kp80bl7ohvnsw4rmf.jpg   http://upload.tehran98.com/img1/jaf241ajl23hzftfp0ke.jpg   اینها هم یه سری لباسهای مناسب 8تا 10 سالگی:  http://upload.tehran98.com/img1/b146pkt5blmttatbmh3o.jpg   http://upload.tehran98.com/img1/1zhvu5atbmnfsvm6dmxa.j...
24 ارديبهشت 1392

لباسهای پسرم

عزیز دلم این لباسها رو مامانیی و بابا علی قبل از تولدت طی مسافرتهایی که رفتن برات خریدن: http://upload.tehran98.com/img1/byu6jg4c61mmuzam2vjs.jpg   http://upload.tehran98.com/img1/plgxj3l7mt7p49w699dx.jpg   http://upload.tehran98.com/img1/o3net1laszqu8r109zh.jpg   http://upload.tehran98.com/img1/15b857rqapfv4ws0yui.jpg   http://upload.tehran98.com/img1/3i1rot3xtjry4i3wv9rx.jpg http://upload.tehran98.com/img1/x9yyfr2fdu4zew94wu67.jpg   http://upload.tehran98.com/img1/t4jebmimtm4g096w16t0.jpg   http://upload.tehran98.com/img1/rw3z4jbv0kkmjhh57g.jpg   http://upload.tehran98.com/im...
24 ارديبهشت 1392

اولین لباسها

پسر عزیزم تقریبا تمامی وسایلت رو 5شنبه 19 اردیبهشت با همکاری دایی محمد و مهدی و مامان و بابا آوردیم.بابایی هم از سر کار اومده بود و منتظرما بود.دوست دارم برای یادگاری تو وبلاگت از وسایل سیسمونیت و از لباسها و اسباب بازیهات عکس داشته باشی اما قبل از همه اونها میخوام عکس اولین لباسهایی که بابایی برات خریده رو بزارم و امیدوارم اینو همیشه بدونی که همراه این خرید پدرت چه ذوق و اشتیاقی داشت   http://upload.tehran98.com/img1/ziti0i9xpyjhd4zf18.jpg   http://upload.tehran98.com/img1/otzc102tz5zycsq530n.jpg   ...
23 ارديبهشت 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نفس مامان می باشد