صبح یکشنبه
یکشنبه 13 اسفند تاریخی بود که از روزها قبل چشم انتظارش بودم،شاید چندین بار در روز تقویمو برمیداشتمو روزهارو میشمردم تا یکشنبه برسه.خلاصه یکشنبه 13اسفند ماه از راه رسید .صبح با تمام مدارک و آزمایشها و سونوها رفتم مرکز بهداشت برای تکمیل پرونده ام.یه کوچولو روبراه نبودم آخه شب قبلش دوباره لک دیده بودم و برای اینکه همسری ناراحت نشه نگرانیمو تو خودم قایم کردم.خلاصه رفتم پیش خانوم علی اکبری همیشه مهربان و بعد از قد و وزن و اندازه گیری فشار خون تو نوبت نشستم برای ویزیت خانم دکتر ترکی.خیلی طول کشید تا نوبتم شد .بعد از داخل شدن شرح حالمو به دکتر دادم و دکتر با دقت بسیار زیاد آزمایشها و سونوهای قبلی منو بررسی کرد.از روز قبل زیر دلم تیر میکشید و این موضوع هم بسیار منو درگیر خودش کرده بود تا اینکه برای معاینه و شنیدن صدای قلب روی تخت دراز کشیدم.عزیزکم ؛به قول دکتر تمام مدت از دستش فرار میکردی و تا گوشی رو روی قلبت میزاشت سر میخوردی میرفتی طرف دیگه.از دکتر علت دردهای زیر شکممو جویا شدم و دکتر بهم گفت انقباض رحمی است و این اصلا چیز خوشایندی نبود .ترس تمام وجودمو گرفته بود ....انقباض رحمی ،احتمال زایمان زودرس .... وای نه خدای من .بعد از کلی مشاوره با دکتر از مطب بیرون اومدم و تا خونه برام یه دنیا راه بود به خصوص اینکه دکتر بهم هشدار داد بیش از 10 دقیقه نباید پیاده روی کنم،کار سنگین نکنم ،مسافرت مطلقا و... خلاطه تا خونه رسیدم هزار و یک فکر تو سرم اومد و رفت.فقط امیدم به ملاقات بعدازظهر با دکتر مرصوصی بود و توکلم بر خدااااااااااااااااااااااااا