29هفتگییییییی
عزیز دل مامان ،چند وقتی است دوباره بی تابم .دوباره روز شماریهایم برای دیدنت شروع شده است .با وجود اینکه تلنگرهای کوچک تو اکنون قدرت بیشتری گرفته است و ضربه های محکمی میزنی و این ضربه ها و تکونهای تو سرگرمی جدیدی برای من و بابایی شده اما اکنون بی قرار دیدنت هستم؛با وجود اینکه دیگر بالندگی تو را در درونم هر روز بیشتر و بیشتر حس میکنم .
امروز یکشنبه 15 اردیبهشت 1392 است و من بار دیگر وقت دکتر دارم.اما این برای من فرصتی و بهانه ایی شیرین برای دیدن توست تا تو را دوباره عاشقانه از صفحه مانیتور نگاه کنم .تا بعداز ظهر ساعت 8 راهی نمانده اما ثانیه ها دیر میگذرند....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی