خوش آمد گویی
عزیزم ،ما دوشنبه 6آذر ماه از مسافرت برگشتیم
صبح روز سه شنبه بعد از صبحانه به همراه بابایی رفتیم مرکز بهداشت شهید جعفری اما اونجا آزمایش تیتر بتا انجام نمیدادن ، رفتیم درمانگاه ولی الله و با کلی اصرار قرار شد جواب آزمایش رو همون روز تا قبل از ساعت 2 بهمون بدن تا من بتونم با جواب آزمایش برم دکتر.عصر اومدم و جواب و گرفتم و با خوشحالی بسیار زیاد و با قدرت هرچه بیشتری که از حضور تو در من بوجود اومده بود فقط گاز میدادم تا سر ساعت تو مطب دکتر کاظمیان باشم.بالاخره بعد از کلی معطلی نوبتم شد و رفتم داخل اتاق دکتر و خانم دکتر بارداریمو بهم تبریک گفت و گفت :شما الان 5 هفته و دو روزتونه...
عزیزم ؛ من مادر شدم ،بخاطر وجود پر برکت تو
اومدم خونه و بابایی بی صبرانه منتظرم بود .بعد از انتقال حرفهای دکتر به بابایی با هم رفتیم شیرینی خریدیم و رفتیم خونه مامان بزرگ...